محل تبلیغات شما

*برخی والدین امروزی، خود نیاز به تربیت دارند !!!*

در منزل دوستی که پسرش دانش‌آموز ابتدایی بود و داشت تکالیف درسی‌اش را انجام میداد بودم

زنگ منزل را زدند و پدر بزرگ خانواده از راه رسید. 
پدربزرگ با لبخند، یک جعبه مداد رنگی به نوه اش داد و گفت: این هم جایزۀ نمرۀ بیست نقاشی‌ات.

پسر ده ساله، جعبۀ مداد رنگی را گرفت و تشکر کرد 
و چند لحظه بعد گفت: 
بابا بزرگ
باز هم که از این جنس‌های ارزون قیمت خریدی 
الان مداد رنگی‌های خارجی هست که ده برابر این کیفیت داره.

مادر بچه گفت: 
می‌بینید آقاجون؟ 
بچه‌های این دوره و زمونه خیلی باهوش هستند. 
اصلا نمی‌شه گولشون‌زد و سرشون کلاه گذاشت.

پدربزرگ چیزی نگفت. 

برایشان توضیح دادم که این رفتار پسر بچه نشانۀ هوشمندی نیست، 
همان طور که هدیۀ پدربزرگ برای گول زدن نوه‌اش نیست.

و این داستان را برایشان تعریف کردم 

آن زمان که من دانش‌آموز ابتدایی بودم، 
خانم بزرگ گاهی به دیدن‌مان می‌آمد و به بچه‌های فامیل هدیه می‌داد، 
بیشتر وقت‌ها هدیه‌اش تکه‌های کوچک قند بود.

بار اول که به من تکه قندی داد

 یواشکی به پدرم گفتم: این تکه قند کوچک که هدیه نیست

پدرم اخم کرد و گفت: خانم بزرگ شما را دوست دارد 
هر چه برایتان بیاورد هدیه است، 

وقتی خانم بزرگ رفت، 
پدر برایم توضیح داد که در روزگار کودکی او، قند خیلی کمیاب و گران بوده و بچه‌ها آرزو می‌کردند که بتوانند یک تکه کوچک قند داشته باشند.

 خانم بزرگ هنوز هم خیال می‌کند که قند، چیز خیلی مهمی است.

بعد گفت: ببین پسرم
قنددان خانه پر از قند است،

 اما این تکه قند که مادرجان
داده با آنها فرق دارد، 
چون نشانۀ مهربانی و علاقۀ او به شماست. 
این تکه قند معنا دارد ، 
آن قندهای توی قنددان فقط شیرین هستند 
اما مهربان نیستند.

وقتی کسی به ما هدیه می‌دهد، 
منظورش این نیست که ما نمی‌توانیم، مانند آن هدیه را بخریم، 
منظورش کمک کردن به ما هم نیست. 
او می‌خواهد علاقه‌اش را به ما نشان بدهد 
می‌خواهد بگوید که ما را دوست دارد 
و این، خیلی با ارزش است.

 این چیزی است که در هیچ بازاری نیست 
و در هیچ مغازه‌ای آن را نمی‌فروشند.

چهل سال از آن دوران گذشته است و من هر وقت به یاد خانم بزرگ و تکه قندهای مهربانش می‌افتم، 
دهانم شیرین می‌شود، 
کامم شیرین می‌شود، 
جانم شیرین می‌شود.

ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛
ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ

ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ. در واقع عقل با سواد فرق دارد. یکی ممکن است خیلی با سواد باشد اما عقلش نرسد که باید جواب سلام را بدهد.
سواد داشتن یک توانایی و مهارت است و عقل داشتن یک فضیلت است.

داستان هدیه پدربزرگ

خود کوزه و خود کوزه گر و خود گل کوزه

آموزش زبان انگلیسی؛‌ رفع انحصار یا خصوصی­ سازی؟!

قند ,هدیه ,تکه ,خیلی ,هم ,یک ,تکه قند ,خانم بزرگ ,به ما ,داشتن یک ,این تکه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

World cup