کمالگرایی یک چرخه معیوب است که با این وعده که بهترین ها در انتظارتان است، شما را در دام خود گرفتار می کند؛ به این صورت که اول بر اساس باورهای ناسالم و غیرمنطقی، اهداف غیرواقع بینانهای برای خود وضع می کنید، بعد در رسیدن به این اهداف غیر واقعی شکست می خورید، سپس فشار مستمر برای رسیدن به اهداف و شکست گریپذیر، امید و پویایی در کارها را از شما می گیرد؛ سپس این چرخه سبب خود انتقادگری و خود سرزنشگری کمال گراها می شود که در نتیجه باعث افت عزتنفس می گردد و در نهایت فرد را دچار اضطراب و افسردگی می کند. البته کمال گراها بیکار نمی نشینند و زمانی که به اهداف مورد نظرشان نمی رسند، دست از اهداف خود برداشته و اهداف غیر واقع بینانه دیگری وضع می کنند و با این فکر که اگر بیشتر و سخت تر تلاش کنند موفق خواهند شد، مجددا باعث راه اندازی دور معیوب کمال گرایی می شوند و این داستان ادامه دارد….
کمال گرایی با تلاش سالم چه فرقی دارد؟
داشتن اهداف سالم و منطقی و تلاش و پشتکار مربوط به آن، با اهداف غیرمنطقی و تلاشهای مربوط به کمالگرایی کاملا تفاوت دارد. انتخاب اهداف، بر پایه خواستههای شخصی و آرزوها نه بر اساس پاسخگویی به انتظارات جامعه و والدین، منجر به تلاش سالم و سازنده می شود. اهداف افرادی که تلاش سالم دارند، همیشه تنها یک قدم یا یک پله از اهداف قبلی، بالاتر است و از انجام کار در دست اجرا، بیشتر از تفکر در مورد نتیجه پایانی آن لذت میبرند و وقتی با تجاربی چون نیتی و شکست مواجه می شوند، آن را به شرایط و موقعیت ها ربط می دهند و شخصیت خود را زیر سوال نمی برند. در حالیکه افراد کمال گرا فرض را بر این می گذارند که باید فلان کار را به بهترین وجه انجام دهند که این خود، فکری غیر منطقی و ناسالم بوده و برای رسیدن به آن، فرد خود را بیش از حد به زحمت می اندازد.
درباره این سایت